و من ....
هر سه میکشیم
اما
او ناز تو را …
تو دست ، از من …
و من مثل همیشه سیگار ...

نظرات شما عزیزان:
منی که لحظه لحظه زندگیم با تو عاشقی کردم …
وتمام عشقم را دروجودت رها …
میخواهم کمی نباشم
وقتی عصبانی هستی جواب نده
وقتی ناراحتی تصمیم نگیر
اما بدان حرارت سرگرمیهایت مرا میسوزاند . . .
هر وقت گم می کنم ؛ راهم را ، آسمان را ، حتی خودم را …
به مادرم نگاه می کنم …
به سلامتی همه مامانا

میخواهی قضاوتم...کفش هایم را بپوش...راهم را قدم بزن...درد هایم را بکش...
سال هایم را بگذران...بعد قضاوت کن...
واسه من که یـــک روزشم ســـخت بود
همیشه دو دل بودم از حس تـو
همیـشه خیـالت ازم تـخت بـود
اگــر ساده ای ...
اگــــر راستگــویی ...
اگـــر با وفایی ...
اگـــر با غیرتی ...
اگر یک رنگــی ...
همیشه تنهایــــی ...
وقتی نیست نباید اشک بریزی. . .
باید بگذاری بغض ها روی هم جمع شوند و جمع شوند. . .
همین ها تو را میسازد. . .
سنگت می کند درست مثل خودش. . .
باید یادت باشد حالا که نیست اشک هایت را ندهی هرکسی پاک کند. . .
میدانی؟
اخر هرکسی لیاقت تو و اشک هایت را ندارد. . .(!)
به وب منم سر بزن عزیزم
نعره هیچ شیری
خانه چوبی را خراب نمیکند
من از سکوت موریانه ها میترسم...!